اونهیوک
دونگهه
سوال: گــروهی با تعداد زیادی از اعضا نیاز داره که دارای وحدت و یکپارچگی در ذهن و فکر باشه. مخصوصا در چگونگیه نشون دادن خودتون، درباره ی این موضوع باهمدیگه بحث و گفتگو هم میکنین؟

هیوکی: مهم نیست که ما همیشه راجع به چه چیزی حرف میزنیم، نه فقطــــــــــــــــــــــــ درباره ی اجراهای رو صحـــنه بلکه درباره ی موضوع های دیگه هم گفت و گو میکنیم. وقتی که اعضا به خاطــــــــــــــــــــــــر برنامه های شخصیشون نمیتونن همدیگه رو ببینن، دونگهی نصفه شب میره تو اتاق اون عده از اعضا و بیدارشون میکنه. بعدش نصفه شب میریم بیرون و باهمدیگه حرف میزنیم و غذا میخوریم(میخنده). حتی اگه همراهی کردن با اون یه کم آزار دهنده باشه.تازگیا هم ما تا ساعت سه نصفه شب بیرون بودیم و چیزی می نوشــیدیم.

سوال: چرا باید نصفه شب باشه دونگهی؟


دونگهی: چون من میخوام تو شب حرف بزنم، اگه نتونم اینکارو کنم، ما دیگه وقتی برای حرف زدن نداریم مگه نه؟ من میخوام به مشکلات بقیه اعضا گوش بدم ، چون همیشه گفت و گو رو شروع میکنم ، آروم آروم فضا به سمتی میره که ما میتونیم درباره ی هرچیزی که نمیتونستیم درباره ش حرف بزنیم ، صحبت میکنیم. من واقعا دوست دارم با اعضا برم بیرون و حرف بزنم ،چون براشون نگران میشم" واسه امروز بچه ها چیزی خوردن؟" یا یه چیزی تو این مایه ها.

سوال: شما یه خانواده هستین، خب چه کسی بین اعضا مهربون ترینه؟

هیوکی: فکر میکنم که داداش کانگین باشه.راستیتش ما هممون یه وجه خجالتی داریم. حتی اگه اعضا کارای احمقانه بکنن و حرفای بامزه بزنن، وقتی اطــــــــــــــــــــــــرافمون مردم یا کسان دیگه ای باشن، ما همه خجالتی میشیم ولی اگه کانگین باشه، اون میتونه خیلی خوب حرف بزنه و خیلی عالی امور رو تو دستش بگیره

سوال: چه کسی احساساتی تره؟

هیوکی: ریووک، چون اون جزو کوچیکترهای گــروه حساب میشه، تو این هشت سال شاید به خاطــــــــــــــــــــــــر اینکه اعضا اذیتش میکردن خب اونم یه مقدار احساساتی و حساس شده.

سوال: چه کسی بین اعضا قهرمانه؟

دونگهی: سیوون، اون همیشه به ما کمک میکنه و نقاطــــــــــــــــــــــــ ضعف ما رو پر میکنه. هرمشکلی داشته باشیم به اون میگیم و برای حل کردنش کمکمون میکنه. برای مثال منو هیوکی و سیوون واسه خوردن غذا رفته بودیم بیرون، ما کیف پولمون و همینطــــــــــــــــــــــــور ماشینامون رو باخودمون نیاورده بودیم( میخنده)

سوال: دونگهی میتونه اینهیوک رو معرفی کنه؟

هیوکی: (یه نگاه به دونگهی میکنه) یه چیزی بگو

دونگهی: خب همه میدونن

سوال: برای اینکه این اولین حضورتون هستش، لطــــــــــــــــــــــــفا....
دونگهی: آه، اینهیوک یه فرد جذاب و جدیه ، باوجوده اینکه قیافه ش معمولیه، ولی وقتی شما بیشتر بهش نگاه کنین بیشتر میتونین به جذاب بودنش پی ببرین. و هروقت که میرقـــصه، من فکر نمیکنم که لازم باشه چیزی در این مورد بگم ، نه فقطــــــــــــــــــــــــ موقع آواز خوندن بلکه وقتی که رپ میخونه هم خوش تیپه. اون بین خانومها هم محبوبه

سوال: به طــــــــــــــــــــــــور شخصی، دونگهی فکر میکنی که کدوم بخش از اینهیوک جذابیت بیشتری داره؟

دونگهی: نمیدونم چرا ولی اگه بخوام به طــــــــــــــــــــــــور خاص بگم، هرچی بیشتر نگاه کنین بیشتر فکر میکنین که خوبه، خب مثل این میمونه که چه طــــــــــــــــــــــــور میتونین توجه خانومهای طــــــــــــــــــــــــرفدارتون رو که برای مدت طــــــــــــــــــــــــولانی میشناسین به خودتون جلب کنین. مردم اطــــــــــــــــــــــــراف ما اینهیوک رو خیلی زیاد دوست دارن، اینهیوک به طــــــــــــــــــــــــور غیر معمولی جذابه.

سوال: لازمه چیزی به حرفای دونگهی اضافه بشه؟

هیوکی: نه، فکر میکنم دونگهی یه مقدار زیاد هم گفته.

سوال: خب حالا اینهیوک لطــــــــــــــــــــــــفا تو دونگهی رو معرفی کن

هیوکی: اول دونگهی قیافه ی خوبی داره، حتی اگه اون زیاد بلند نیست ولی خوش قیافه بودنش جایگزینه قدش شده. فکر میکنم که اون در بین خانومها هم محبوب و پرطــــــــــــــــــــــــرفداره. حتی اگه دونگهی زیاد تو حرف زدن جلوی بقیه خوب نباشه ولی در اون لحظـات میتونین هنوز خوش قیافه بودنش و خوش عکس بودنش رو احساس کنین.شما به خاطــــــــــــــــــــــــر پاک بودنش دوستش دارین.میشه اینطــــــــــــــــــــــــور گفت که وقتی شما احساس میکنین که از یه نفر خوشتون میاد ممکنه که احساسات مادرانتون درحال رها شدن باشه؟ فکر میکنم که اون بخش از دونگهی دلیل محبوب بودنشه

سوال: فکر میکنین که چه کسی قهرمان شماست؟
دونگهی: مرد آهنی

هیوکی: مرد آهنی قهرمان زندگیه توئه؟
دونگهی: به خاطــــــــــــــــــــــــر اینه که دوستش دارم

هیوکی:قهرمان من طــــــــــــــــــــــــرفدارامونه!

دونگهی: فکر کردم که همین الان مرد عنکبوتی رو زمزمه کردی؟

هیوکی: چون بدون طــــــــــــــــــــــــرفدارامون ما بدون برنامه ی کاری بودیم و کاری نداشتیم که انجام بدیم، خب فکر میکنم طــــــــــــــــــــــــرفدارامون کسایی بودن که زندگیمو عوض کردن، ولی اگه طــــــــــــــــــــــــرفدارا بخوان که عشــق دونگهی باشن، لازمه که اول مرد آهنی رو شکست بدن

دونگهی: اونا قبلا مرد آهنی رو شکست داده بودن چون تو قلب من ای ال افهای ژاپن و همه ی ای ال افها قهرمان هستن

http://jwelery-elfish.mihanblog.com